این خلا ذهنی رو مجبورم با رفتن به قلیون سراها پر کنم مجبورم میفهمی مجبورم....

حسین قیام نکرد که من و شما نماز را سبک بشمریم ، حسین قیام نکرد برای اینکه ما به خودمان در عزاداری ها آسیب برسانیم حسین قیام نکرد تا نامش را حوسین صدا بزنیم ،حسین عشق را با قیامش به ما آموخت،حسین معرفت را به ما یاد داد،حسین آزادگی را به ما آموخت و به ما یاد داد اگر در صف خوبان نیستیم در صف دشمن هم نباشیم. حسین،حسین،حسین کجایی که ببینی عاشقانت عریان بر سر و سینه می زنند و بعد آن با فکر عریان خود جامعه را به تباهی می کشانند کجایی که ببینی عاشقانت که به حق عشق به تو فقط لق لقه زبانشان است برای غذا بردن در قسمت خانم ها چه بی قرارند آنجا چه خبر است چه کسی منتظر آنهاست؟؟!!!کجایی که ببینی برای یک بشقاب غذای بیشتر یا حتی یک ماست کوچک چه حرف ها که نمی زنند و چه کارها که نمی کنند،کجایی که ببینی طبل زنها و زنجیر زنهایت فقط برای خودنمایی به میان عزاداران میایند و گاهی شک می کنم که نکند خود من هم برای خودنمایی آمده ام و هرکدام از وسیله های عزایت خودنمایی بیشتری داشته باشد طرفدار بیشتری نیز دارد:علم،طبل،سنج،زنجیر و در آینده نزدیک به گمانم ما فقط دسته های طبل زن و سنج زن داریم و دیگر زنجیر زنی باقی نمی ماند و به گمانم نامت هم دیگر باید تغییر کند بشود حوسین،در آینده نزدیک جوان ها باید خمیده راه بروند به خاطر بلند کردن الم(نماد صلیبی شکلی که از مسیحیت وارد اسلام شده و حالا چه نسبت ها به آن نمیدهند) این است عزای حسین؟؟؟این است عشق؟؟؟اینست شور همرا با شعور؟؟؟اینجا هم مظلومی حسین در میان آدمیانی که دم از آدمیت میزنند و در مجالس عزایت شرکت میکنند اما وقتی که تمام شد راهت گم می شود هدفت گم می شود علی اصغر یادمان میرود ابولفضل را فراموش میکنیم انگار آلزایمر میگیریم و باز تا سال بعد. مقصرش کیست از کجا آمد این آیین غلط این فکر نادرست چرا کسانی که دم از شور همراه با شعور میزنند و برایش تعریف ها میکنند در خوابند من به شما میگویم مقصرش کیست اول مقصرش هیئت امنا پیر مساجد است که با کارهای خود جوان را از مسجد رانده اند من دوست دارم مداح مسجد من با سبک به روزتری مداحی کند، روحانی مسجد من با من دوست باشد تا من با او درد و دل کنم سوال کنم و جواب بشنوم تا چندین سال هم در یک مسجد بماند(هرچند اکثرا چیزی حالیشان نیست در کل منظورم تریبون آزاد تو هرجا از جمله مسجد)حال که مسجد را جای مناسبی نمیبینم این خلا را دوست دارم با هیئت و رفتن در مجالس هیئت های مختلف پر کنم که سبک جوانانه تری دارد اما اکثر اوقات سخنران آنجا هم همان حرف های تکراری و سنتی که همیشه میشنویم را میزند بگذار به زبان خودم حرف بزنم آقای من روحانی دوست داشتنی بابا بی خیال بیا از شخصیت امام به من بگو از افراد حاضر در کربلا از عشقشون به من بگو تا کی چگونگی بریده شدن سر حسین و یارانش را میخواهی برای من بگویی تا کی میخواهی از چگونگی شهید شدنه علی اصغر بگویی به من بگو علت قیام را به من بگو چگونگی شکستن وفای به عهد را به من بگو چگونه در دل دشمن نماز خواندن را حال بگذریم بعد سخنرانی نوبت مداح میرسد من جوان که از مداحی سنتی مساجد به سمت مداحی بروز شده تر در هیئت ها پناه میبرم تا چند شعر زیبا و همراه با حزن بشنوم به یکباره با سبک هایی از آهنگ ها در مداحی بر میخورم که برایم آشناست نمیخواهم بازترش کنم خودتان که میدانید البته هیئت های ما آنقدر مشکل دارند که نگو از منیت و غرور کاذب که هرجا هستند میگویند هیئت من یه چیز دیگست مداح من یه چیز دیگست فلان هیئت اینطوریه فلان هیئت اونطوریه یکی نیست بهشون بگه بابا واسه ائمه دارید کار میکنید یا واسه.....بسه دیگه من جوون رو از خودتون روندید بی خیال....اینه این فکرهای غلط این منش نادرست این رئیس بازی در آوردن در هیئت ها و مساجد این کار نکردن برای ائمه و خدا و کار کردن برای پیشی گرفتن از فلان هیئت و فلان مسجد و چشم هم چشمی و کل کل کردن تو زدن بنر بزرگتر اینا پول کیه پول بیت الماله پول یه فرد خییره یا اصلا پول هرکی بیاد تو مسیر درستش خرج بشه دست مومن گرفته بشه بهتر به ولا بهتره و به هر حال با همه این تفاسیر این خلا ذهنی را مجبورم با قلیون سرا ها پر کنم مجبورم میفهمی مجبورم....